- نویسنده: sobhanframarzpoor
- تاریخ: پنج شنبه 92/12/22
- زمان: پنج شنبه 92/12/22
تنها بودن قدرت می خواهد ،
و این قدرت را کسی به من داد ،
که روزی می گفت تنهایت نمی گذارم …
تنها بودن قدرت می خواهد ،
و این قدرت را کسی به من داد ،
که روزی می گفت تنهایت نمی گذارم …
نه با خودت چتـــر داشتی
نه روزنـــامه
نه چمـــدان…
عـــاشقت شدم…
از کجا می فهمیدم مســـافری ...
نظریه های روانشناسی
ادمی در 2 جنس زن و مرد آفریده شده است و خداوند گرایش این دو جنس به یکدیگر را در نهاد آنها سرشته است طبیعت انسان، عرف جامعه و شریعت اسلام هم بر این گرایش صحه گذاشته و آن را به عنوان بدیهی ترین اصل فطرت پذیرفته است؛ اما ارتباط دختر و پسر پیش از ازدواج چگونه و حد و حدود آن کدام است؟ مبنای این ارتباط چیست و چگونه می توان حد و مرز آن را تعیین کرد. باید بدانیم مبنای ارتباط دختر و پسر از نظر دین اسلام چیست.
نظریه اضطرار:
یک مبنا در جامعه ما این است که در ارتباط دختر و پسر، اصل بر اضطرار یا ضرورت است. یعنی تا در جامعه ضرورتی نباشد و موقعیت اضطرار به وجود نیامده باشد بهتر است زن و مرد، دختر و پسر با یکدیگر ارتباط بر قرار نکنند. این نظریه بیشتر میان خانواده های سنتی و افراد سنتی. مذهبی به چشم می خورد
نظریه اختلاط :
در برابر این نظر، مبنای دیگری در جامعه تبلیغ و ترویج می شود که نظریه اختلاط نام دارد. بر اساس این نظریه زن و مرد با رعایت حدود شرعی و حجاب و نگاه و ... با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند. مثل 2 انسان نه 2 جنس مخالف. برای مثل 2 دانشجوی دختر و پسر می توانند با یکدیگر، بحث علمی کنند و معاشرت داشته باشند، ضمن آن که حدود شرعی را حفظ کنند.
در حال حاضر این نظریه در نهادهای رسمی کشور، اداره ها، واحدهای فرهنگی و دانشگاه ها، صدا و سیما و ... حاکم شده است. حال باید دید مبنای 2 نظریه اختلاط و اضطرار چیست؟
کسانی که قائل به نظریه اضطرار در ارتباط دختر و پسر هستند می گویند : " آقا جان زن و مرد مثل آتش و پنبه هستند و قرار گرفتن آنها کنار هم خطرناک است " در نهاد دختر و پسر، کشش فوق العاده ای وجود دارد؛ البته برخی تصور می کنند این همان غریزه جنسی است در حالیکه با هم متفاوت است .
به هر حال بر اساس این نظریه آنچه مسلم است این است عشقی که میان 2 جنس مخالف به وجود می آید، به قدری قوی و انرژی زاست که خانمان سوز می شود و دیگر، عقل و تقوا نمی تواند آن را کنترل کنند.
این گروه حضرت یوسف (ع) را هم مثال می آورند که با وجود همه پاکی و نجابت ، نتوانست در مقابل یک زن مقاومت کند. آنجاست که دست به دعا برمی دارد و می گوید:
"خدایا اگر مرا نجات ندهی ممکن است پایم بلغزد ".
این مساله نشان می دهد که پاکی افراد ، نمی تواند از بروز خطر جلوگیری کند و از طرفی عقلانیت افراد هم جلوی آن را می گیرد. اینها می گویند حالا که می دانید اینقدر احتمال خطر وجود دارد، بهتر است دختر و پسر هیچ ارتباطی با هم نداشته باشند، مگر آن که مجبور شوند با یکدیگر ارتباط بر قرار کنند.
نظریه اختلاط چه می گوید؟
در برابراین گروه، اختلاطیون مبنای دیگری را بیان می کنند و می گویند: " الانسان حریص علی ما منع منه"، یعنی انسان حریص است بر آن چیزی که او را منع کنند. آنها بر این باورند که اگرمی خواهیم جامعه ای سالم داشته باشیم باید حساسیت دختر و پسر را نسبت به یکدیگر کم کنیم.
شهید مطهری در کتاب فلسفه حجاب بیان خیلی زیبایی از حرص و حریص شدن دارد. او می گوید:
"حرص در 2 زمان پدید می آید، یکی وقتی عامل، تحریک باشد و دیگری وقتی عامل، منع باشد. اگر زمینه تحریک بر طرف شد و بعد منع کردیم، حرص ایجاد نمی شود. "
شهید مطهری می گوید:
" اگر تحریک را کم کردیم، حرص ایجاد نمی شود؛ اما اگر گفتیم دختر و پسر می توانند با هم باشند و باهم مراوده کنند، در واقع عامل تحریک را بتدریج ایجاد کرده ایم. از طرف دیگر آنها را منع می کنیم که شما فقط حق دارید در حد بیان مسائل درسی، علمی، فرهنگی و سیاسی با یکدیگر صحبت کنید و وارد فضاهای دیگر نشوید، این امکان ندارد، چون زمینه های تحریک فراهم شده است "
? دوستی از دوجنس مخالف
یکی از نیازهای اساسی زندگی انسان، تعامل و ارتباط با دیگران است. انسان در طول رشد خود، پیوسته برای بقا و پیشرفت خویش، محتاج ارتباط با دیگران است که بین این امر با سلامت رابطه ای نزدیک وجود دارد. تمام انسان ها به دنبال یافتن کسانی هستند که با آن ها احساس خوش بختی کنند و از زندگی با آن ها لذت ببرند و در کنارشان منفعت بیشتری کسب کنند. در بین ارتباطات انسانی، نیاز به ارتباط با جنس مخالف هم در مقطعی از زندگی انسان مطرح می شود و این زمانی است که پسر و دختر تصمیم می گیرند تا همسر آینده را انتخاب کنند و در این ارتباط مقطعی که لازمه شناخت از همدیگر است، اصولی مطرح هستند...
باید توجه داشت که نیروی پیوندجویی دو جنس مخالف، دل دادگی های پسرانه و دلبری های دخترانه و دل بستگی های طرفین، در قشر جوان وجود دارد. البته این ارتباط ها و علاقه ها منشأ تشکیل خانواده و بقای نسل و ادامه حیات می گردند، ولی باید در چارچوب اصولی اخلاقی و شرعی باشند.
? ارتباط دختر و پسر و شرایط آن
گاهی این علاقه ی درونی به جنس مخالف و نیاز به ارتباط با او، از چارچوب هنجارهای اجتماعی و دینی خارج می شود و به سوی بی عفّتی و گناه کشیده می شود که این امر بسیار ناشایست و غیراخلاقی است.
در این مقالات ، سعی خواهد شد تا چارچوب ارتباط با جنس مخالف، که گاهی برای انتخاب همسر لازم است، طبق معیارهای اسلامی و اخلاقی بیان گردد تا نوجوانان عزیز از شرایط آن مطّلع گردند. اما پیش از بیان اصول ارزشی و اخلاقی ارتباط، لازم است تعریف دوستی با جنس مخالف بیان گردد ـ تا خدای ناکرده ـ جوانان عزیز به این عمل ضدارزشی و حرام گرفتار نشوند.
? تعریف «دوستی دختر و پسر»
بر اساس قواعد کلی حاکم بر ارتباط میان فردی، نمی توان هر ارتباطی را «دوستی دختر و پسر» نامید، بلکه می توان گفت: «دوستی دختر و پسر» یعنی: ارتباطی که بین دو جنس مخالف وجود دارد و در این ارتباط، محبت، صمیمیت، عشق و علاقه ی قلبی ویژه وجود دارد و از این رو، ارتباط دو کودک یا ارتباط تحصیلی یا ارتباط معلم با شاگرد و مانند آن، که برای اهداف خاصی است، نمی تواند از مقوله دوستی دختر و پسر باشد.
? انگیزه های برقراری ارتباط با جنس مخالف
1) وعده ازدواج:
یکی از بهانه های ارتباط بین پسران و دختران وعده ازدواج از ناحیه پسر است و معمولا با این وعده ها پسران با دختران ارتباط پیدا می کنند. در حقیقت، دختر و پسر با طرح مسئله «ازدواج» با یکدیگر رفاقت کرده، سعی می کنند نیازهای عاطفی همدیگر را برآورده کنند، اما حقیقت امر این است که این وعده ها در حدّ خیال بافی می مانند و جامه عمل نمی پوشند; زیرا خانواده چنین افرادی را در حدّ لازم پخته و شایسته برای ازدواج نمی یابند، طرح مسئله «ازدواج» از سوی پسر اگر هم صورت گیرد، با مخالفت خانواده اش روبه رو می شود و حتی اگر پسر به خواستگاری دختر نیز برود، خانواده دختر چنین ازدواجی را نمی پسندند. بنابراین، وجود فکر ازدواج در بین دختران و پسران تنها نوعی ساز و کار دفاعی برای ایجاد رضایت خاطر و رهایی از اضطرابی است که در نتیجه عملِ بر خلاف قواعد و هنجارهای خانواده و جامعه صورت می گیرد.
بهترین روش ایجاد ارتباط، در پرتو اصول دینی است که خانواده پسر از خانواده دختر خواستگاری کند و تحت نظارت والدین تحقیقات ادامه یابند و از خصوصیات همدیگر مطلع شوند.
2) انگیزه جنسی:
از انگیزه های دیگر ارتباط دختر و پسر بهره بری جنسی است. این پدیده در میان اقشاری از جامعه که از لحاظ رشد فکری و فرهنگی در انحطاط شدیدی به سر می برند، بیشتر دیده می شود. این افراد برای ارضای غرایز جنسی خود، همه ی ارزش های خانوادگی و فردی خود را قربانی می کنند و دست به رفتاری می زنند که برای اغلب افراد جامعه، بسیار پست تلقّی می شود.
چنانچه این ارتباط های ناپسند منجر به رابطه ی جنسی بین دختر و پسر شوند مشکلات زیادی را برای دختر، که قربانی اصلی این رابطه است به دنبال می آورد. اشتغال ذهنی درباره ی این موضوع که مبادا این ارتباط برای او در آینده مشکل ساز باشد، تعادل روانی او را به نحو چشم گیری بر هم می زند و فشار روانی زیادی بر او تحمیل می کند.
چنین دخترانی در ازدواج با مشکل روبه رو می شوند و حاضر به ازدواج نیستند و زمانی که با فشار خانواده روبه رو می شوند و تن به ازدواج می دهند، همیشه نگران افشای رابطه گذشته خود هستند و از اینکه همسرشان از رابطه مخفی آن ها در گذشته آگاه شود رنج می برند.
3) توهّم قدرت و جاذبه:
یکی دیگر از انگیزه های دوستی با جنس مخالف این است که پسران داشتن دوست دختر را یک قدرت اجتماعی برای خود تصور می کنند و دختران نیز داشتن یک دوست پسر را یک جاذبه فردی و اجتماعی برای خود به حساب می آورند.
اما طول نمی کشد که پی خواهند برد این قدرت نمایی و جاذبه ارائه شده به قیمت از دست دادن بسیاری از جاذبه ها و قدرت های اجتماعی و شخصیتی دیگر تمام شده، در نتیجه، دوستی ها به پایان می رسند و حسرت از دست دادن شرافت و ارزشمندی خویش، دنیایی از تعارض را در درون دختر و پسر باقی می گذارد.
4) پناه جویی به یکدیگر:
دختران و پسرانی که مورد بی محبتی در خانواده قرار می گیرند و از وضعیت روانی و اجتماعی خویش ناراضی هستند و در این زمینه، خود را سرگردان و آشفته می یابند، از طریق برقراری روابط پنهان با جنس مخالف، درصدد کسب رضایت و یا به عبارت دیگر، به دنبال یافتن شرایطی هستند که برای آن ها اطمینان خاطر و رضایتمندی بیشتری فراهم کند و پناه گاهی برای جبران کمبود محبت خود فراهم سازند.
اما اطمینان خاطری که دختران و پسران از طریق برقراری دوستی بین خود جستوجو می کنند هیچ گاه حاصل نمی شود; زیرا این روابط پنهانی و به دور از چشم خانواده صورت می گیرد. به همین دلیل، دختر و پسر باید وقت و توان زیادی صرف کنند تا بتوانند زمینه این رابطه را فراهم کنند و تحمل ترس و اضطراب مستمری که دو طرف باید تحمّل کنند تا این روابط از چشم آشنایان پنهان بماند، رضایتمندی و آرامشی را که به دنبال آن هستند خنثی خواهد کرد.
دوست داشتن - وابستگی - عادت کردن - عاشق شدن
الزاما نه در همه دوستیها اما هر چه پیش میرویم در اکثر دوستیهای امروزی همانطور که در مقالات متعدد بدان اشاره کردیم مشکل اصلی ما اینه که در طول رابطه فرق میان 4 حس وابستگی - دوست داشتن - عادت کردن و عاشق شدن را نمی دانیم و فقط زمانی متوجه آن می شویم که اون رابطه یا به اتمام رسیده باشد یا به مرحله آشفتگی . هنوز مدتی نگذشته که دو طرف ادعای دوست داشتن میکنند به 6 ماه نکشیده فکر میکنند عاشق هم شدند اما متاسفانه به یکسال نکشیده جدا شدند و سایه همو با تیر میزنند
مشکل اصلی دختران و پسران در روابط دوستی
مشکل اصلی اینجاست که دخترها تصور می کنند دیدگاه پسرها همانند انها میباشد و همینطور بالعکس پسرها چنین تفکری دارند ، اساس روابط دوستی شناختن دیدگاهها و طرز فکر جنس مخالف در روبه رو شدن با وقایع و اتفاقات است تا از این تجربه در زندگی مشترک بتوان استفاده کرد اما این یک اصل گم شده در روابط دوستی میباشد. دختران تصور می کنند پسران تشنه احساسات هستند و پسران تصور می کنند دختران نیاز جنسی زیادی دارند . طرز فکر پسران و دختران را اگر بخواهیم قیاس کنیم تقریبا همانند زیر است :
ترجمش میشه : پسران درروابط دوستی به هوس و غریزه جنسی خود بیشتر بها می دهند و پس از اولین ارتباط جنسی دچار وابستگی جنسی می شوند یعنی رابطه جنسی انها گسترده تر می شود انها در تمامی ملاقاتهای بعدی دنبال فرصت برای تامین این نیاز هستند و تاز مانی که طرفشان پاسخگوی این نیاز باشد این رابطه ادامه دارد و هر زمان که طرفشان از رابطه جنسی خودداری کند یا اخلاق و رفتار پسر تغییر میکند یا مدام بهانه گیری می کنند یا ان رابطه را تمام می کنند.
دختران : تا زمانی که به فردی احساس نداشته باشند و وابستگی احساسی پیدا نکنند نمی توانند ربطه جنسی را با آن فرد تجربه کنند دختران ترجیح می دهند این رابطه از روی عشق دو طرفه باشد انان از اینکه بدون احساس تن به چنین رابطه ای بدهند بیذارند . دختران پس از رابطه جنسی دچار وابستگی بیشتری می شوند وبیشتر دوست دارند مورد توجه احساسی طرف مقابل خود قرار بگیرند اکثر روابطی که دختران در آن رابطه جنسی را تجربه کرده و لی رابطه دوستی انها به اتمام رسیده دچار افسردگی موقتی می شوند . در عین حال دختران بیشتر تمایل دارند دوست داشته شوند تا اینکه دوست بدارند دختران می توانند بارها حس عاشقی را تجربه کنند اما این در حالیست که پسرها فقط یکبار عاشق می شوند و اولین عشق را فراموش نمی کنند .
پسران اگر واقعا کسی را دوست داشته و عاشق باشند هر کاری برای بدست اوردن طرف می کنند به اصطلاح به اب و اتش می زنند و اشکال اینجاست که همه انرژی خود را قبل از ازدواج صرف طرف می کنند این در حالیست که نیازهای احساسی و حتی جنسی زنان پس از ازدواج بیشتر از دوران قبل از ازدواج میباشد به همین علت است که مدام از سردی همسر خود شکایت دارند. اما دختران قبل از ازدواج تمایل دارند طرفشان به سمت انها بیاید و بیشتر تلاش کند تا اینکه خوده انها به سمت آن پسر بروند که این قضایا بعد از ازدواج دگرگون می شود و این زنان هستند که به سمت همسر خود میروند و مردان تلاشی نمی کنند .
در نهایت آیا رابطه دوستی بین دوجنس مخالف خوب است یا بد ؟
هر ارتباط سالمی میتواند سازنده باشد به شرط انکه حد و حریمی بران قائل باشیم به شرط انکه منطق غالب بر احساسات باشد انسان از هرچه منع شود جذب ان می شود با توجه به شرایط کنونی جامعه اگر قرار است ارتباطی بین دو جنس مخالف وجود داشته باشد چه بهتر که با اطلاع و شناخت هر دو خانواده باشد چه بهتر که این ارتباط با هدف شناخت جنس مخالف باشد نه تامین غرایز و هوس . متاسفانه پنهانی بودن این روابط ، احساساتی بودن دختران و غریزه جنسی پسران سه فاکتور مهم در به انحراف کشیده شدن روابط و شکست در ان میباشد.
حرف اخر :
غریزه جنسی هم در مردان وجود دارد و هم در زنان این یک غریزه مقدس و نعمتی از سوی خداست به شرط انکه در مسیر صحیح خود قرار بگیرد . شدت این غریزه در مردان نشانه بد بودن انها نیست چرا که ساختار افرینش انها اینگونه است همانطور که احساسات در زنان بیشتر از مردان است . ظاهر بین بودن مردان در ذات انهاست وفقط کنترل ان در دست خوشان است همانطور که دختران در دوره سنی خاص تمایل دارند تا موقعیتهای مختلف را شناسایی کنند اما کنترل ان در دست خودشان است . در نهایت انتخاب با شماست پس بهترینهارا انتخاب کنید . موفق باشید.
برای داشتن روابط اجتماعی سالم ، به آموختن مهارت های اجتماعی نیاز داریم. مطلب پیش رو پاسخ مشاور به پرسش های کلیدی در زمینه روابط دختران و پسران است.
1- تعریف شما در مورد رابطه دخترو پسر چیست؟
تعریف من از رابطه دختر و پسر، رابطه اجتماعی سالم و رشد یافته است. رابطه ای فارغ از احساسات و تمایلات عاشقانه و جنسی و تسلط مابانه بلکه فقط بعنوان دو انسان عاقل و بالغ که در زندگی اجتماعی مجبور به ارتباط سالم و اخلاقی با محترم شمردن اصول و عقاید دینی و مذهبی و اخلاقی مورد قبول جامعه خودشان میباشند.
2- به نظر شما علت بوجود آمدن این رابطه چیست؟
علت این رابطه نیاز اجتماعی است. انسان برای زندگی سالم و سعادتمند نیازمند تعامل مثبت و سازنده با هر انسانی و از هر جنسی میباشد.وهیچ مکتب و ایدئولوژیی نمیتواند این نیاز را انکار و یا سرکوب نماید و مجبور است راهکارهای اخلاقی و ایدئولوژیک مثبت و موثر آنرا ارائه نماید.
3- هدف در برقراری این چنین رابطهها درپسران و دختران چیست ؟
با اجازه من سوال شما را تغییر میدهم(علت گرایش و نیاز به برقراری ارتباط اجتماعی سالم با جنس مخالف در میان دختران و پسران چیست؟)
- احساس نیاز به ابراز و دریافت محبت خالصانه از جنس مخالف همانند جنس موافق
-نیاز ذاتی و کشش درونی و فطری به جنس مخالف
-سائقها و کششهای جنسی حاکی از دوران بلوغ
-ایجاد محدودیتهای اجتماعی و ارتباطی افراطی برای هر دو جنس
-خلا عاطفی در خانواده و نیاز شدید به محبت
4- به نظر شما دو جنس در سنین قبل از ازدواج به رابطه نیاز دارند؟ چگونه ؟ توضیح دهید.
بلی ، پسر و دختر از ابتدای کودکی تا ازدواج با تعامل اجتماعی سالم با افراد مختلف از هر جنسی میتوانند ایده آلهای خود از شریک زندگی آینده را تعیین و تکوین نمایند؛ در اینجا فرد خاصی مد نظر نیست بلکه از طریق تعامل اجتماعی سالم شرایط ایده آل زندگی مشترک را در طول زندگی یاد میگیرند.
5- علل گرایش دو جنس از دیدگاه یک مشاور را بیان کنید؟
با توجه به توضیحات قبلی ارتباط اجتماعی سالم و رشد یافته نیاز و گرایش طبیعی هر دو جنس است برای هیچکدام نمیتوان سهمیبیش از دیگری قائل شد.
6- نقش خانوادهها در این گونه روابط چگونه است ؟
توضیح دهید.خانوادهها باید از لحاظ فکری رشد داده شوند و راهکارهای شرعی و اخلاقی برای ارتباط سالم اجتماعی تبیین گردد.تا زمانی که هر گونه ارتباط بین دختر و پسر به رفتارهای رشد نایافته سطح پایینی مانند دوستی (از نوع امروزی) و روابط تلفنی و محرمانه و مخفی و غیره که بیانهای اعتقادی و اجتماعی خانوادهها و اجتماع را زیر سوال میبرد، خلاصه گردد،معلوم است که خانوادهها هیچ گامیبرای بهبود اوضاع روابط دختر و پسر بر نخواهند داشت.و منطقی هم نیست که هیچ پدر یا مادری با این وضع ارتباطی امروزی دختر و پسر موافق باشد.
7- در چه محدودی زمانی تمایل افراد به این روابط افزایش مییابد؟چرا؟
نیاز به تعامل اجتماعی بین دو جنس در تمام دوران زندگی وجود دارد چون این یک نیاز انسانی و اجتماعی و جامعه مدنی است. چون هیچ انسان سالمیبه تنهایی و دور از اجتماع قادر به ادامه حیات نیست.اما رشد بعضی نیازها در جامعه ما گاهی قارچ گونه میشود؛یعنی نیاز بتدریج در طول زمان بدون پاسخ مانده و سرکوب گردیده و بلاخره روزی بدون رعایت هیچ معیار اخلاقی و اجتماعی و شرعی و بدون برنامه و با عجله و شتاب سر از خاک بیرون میآورد و همانی میشود که در مورد نوجوانان حدود 15 الی 17 ساله بیشتر مشاهده میکنید.
8- آیا روابط بین دختر و پسر میتواند بر جامعه اثر مثبت یا منفی بگذارد چگونه؟
روابط اجتماعی سالم میان دختر و پسر مورد نظر ما موجب رشد و تعالی فرهنگی و تقویت بنیانهای عقیدتی و فکری نوجوانان و جوانان و بلاخره رشد و ترقی همه جانبه جامعه میباشد. اما اگر این روابط از نوع بی برنامه ، خام و رشد نایافته امروزی باشد زیانهایش برای جامعه و خانواده و بنیانهای اعتقادی جامعه همان است که میبینید.
9- آیا راهی وجود دارد که بشود؟ این نیاز را تعدیل کرد؟
در این مورد به نظر من نیاز را نباید تعدیل کرد بلکه باید آنرا بطور منطقی و قابل قبول شرع و اخلاق پاسخ گفت و برای آن راه حل یا جانشین مناسب ارائه کرد و من خودم در پی یافتن راه حل اخلاقی و شرعی به این معضل بزرگ اجتماعی اقدام به پژوهش نموده ام و به یاری خداوند امیدوارم در انتهای کار حرفی برای گفتن داشته باشم.
10-آیا تعدیل این نیاز عواقب سویی هم به دنبال دارد ؟
تعدیل یعنی کاستن این نیاز یعنی سرکوب کردن آن یعنی پاک کردن صورت مسئله تا کسی دیگر آنرا نپرسد؛اما آیا چنین نیازی به راحتی دست از سر انسان برمیدارد؟ مثلاً کسی که شدیداً گرسنه است شما میتوانید برایش بگویید فعلاً کمیآب بخور مشکلت حل میشود؟
عواقب تعدیل و تغییر و سرکوب نیاز به روابط سالم اجتماعی دختر و پسر عبارتند از:
1.به خطر افتادن بنیان خانوادههای دختر و پسر به علت رفتارهای خام و انحرافی و هدایت نشده
2.ضعف پایههای اعتقادی به خاطر نگرفتن راه حلهای ایدئو لوژیک مناسب برای روابط سالم بین دختر و پسر
3.انواع بیماریها و فشارهای روحی و روانی برای هر دو جنس
4.پوچ گرایی و از خود بیگانگی برای هر دو جنس
5.جستجوی راه حلهای غیر اخلاقی و غیر شرعی برای رفع نیازهای واپس زده و سرکوب شده
6. کاهش فعالیت جسمیو ذهنی و افت تحصیلی برای نوجوانان و جوانان
10- آیا میتوان این رابطه را قانونمند کرد ؟ چه طور؟
بلی با اتفاق نظر و روشنگری عالمان و دانشمندان دینی و علمیو اجتماعی برای هر مشکلی میتوان راه حل پیدا کرد بخصوص که دین مبین اسلام برای تمام جنبههای زندگی و تمامیدوران زندگی انسان برنامه جامع دارد به شرطی که تفسیر روشنگر و غیر شخصی و مطابق با نیازهای زمانه از احکام کلی اسلام ارائه گردد و رشد فکری لازم در جامعه برای بر قراری روابط اجتماعی سالم برای هر انسانی و از هر جنسی فراهم گردد.
11- راه حل شما چیست؟
-بر رسی و تبیین علل و فلسفه وجودی روابط اجتماعی سالم دختر و پسر جهت رشد و تعالی دینی و اخلاقی و فرهنگی جامعه .
- رشد فکری و تقویت پایههای اعتقادی و مذهبی مردم و خانوادهها جهت برقراری شرایط اجتماعی لازم برای روابط اجتماعی سالم
-تعریف دقیق ، جزئی و عملیاتی از روابط اجتماعی سالم دختر و پسر
-تمایز بین روابط اجتماعی سالم دختر و پسر با دوستیهای عمیق و افراطی و انحرافی
-تطبیق دقیق روابط اجتماعی سالم تعریف شده با تفسیر روشن و به روز موازین دینی و مذهبی و اخلاقی جامعه
-بررسی و ارائه طریق برای علل انحراف روابط دختر و پسر به دوستیهای افراطی و انحرافی
کد لیست آخرین مطالب پارسی بلاگ
جهت تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان اسفند 92 - مشاوره برای جوانان به صورت رایگان لینک کنید سپس اطلاع دهید